این افراد،روش زندگی خود را با بیان درونیات،احساست و افکار شخصی خود ،شرح می دهند .نقش مربی در این کلاس ها این است که با هدایت و جهت دادن به این توصیفات،الگوها و رفتار های کلیدی و درونی هر یک از تیپ های شخصیتی را عنوان کند.چنین شیوه ای بسیار سودمند است،زیرا این افراد درمورد راه هایی که برای اصلاح و پیشرفت خود انجام داده اند،نیز صحبت می کنند.بسیاری مدرس اناگرام از مردم چنین کلاس هاییی را تنها مناسب افراد شکست خورده می دانند و نه فرصتی برای رشد و اعتلای شخصی خود . اما در اینجا یک سوال پیش می آید:اگر این ایده سنتی که (عشق ورزیدن و کار،کلید زندگی کامل است.)صحت داشته باشد،پس چرا افرادی که در حال حاضر در زندگی خود موفق هستند و قادرند به نحو بسیار خوبی کار کنند و عشق بورزنند،کماکان علاقه مند به انجام تغییرات ریشه ای در خود می باشند؟پاسخ اینجاست که آنها از انچه هستند،باز هم بیشتر می خواهند تا به رضایت درونی بیشتری دست پیدا کنند و چنین رضایتی در آنها وجود ندارد.اناگرام چنین فرصتی را برای آنها فراهم می آورند.این علم برای همه سودمند است،زیرا ریشه در زندگی معنوی انسن دارد.رشد فراوان این علم در سالهای اخیر و هم چنین جذب شدن روز افزون مردم نسبت به آن ، مرهون همین خاصیت آناگرام می باشد،زیرا آناگرام تیپ شخصیتی را به جنبه های خاصی از ذات و گوهر وجود انسان پیوند می دهد اساس تعالیم فروید و شیوه‌های برگرفته شده از آن, مبتنی بر
آموزش‌هایی است که فرد بر اساس آنها قادر شود که بهتر کار کند و عشق بورزد. این تعالیم اغلب بر آن دسته از صفات روانی که هر فرد را از دیگری متمایز می کند تاکید دارنددسته دیگری از این آموزه ها به واقعیات مشترک بین همه انسان ها اشاره می نمایند.اما اناگرام از معدود انگشت شمار علومی است که هر یک از تیپ‌های شخصیتی را با جنبه‌های خاصی از ذات و گوهر درونی انسان» مرتبط می‌سازد.ذات انسان اصول و مبانی ثابت و پابدار وجود او ست. جنبه‌های متعالی
هر یک از تیپ‌های شخصیتی حالت‌های معنوی آنهاست که در زمره
مسائل روحانی و آسمانی قرر می گیردو نباید آنها را با استعداد ،خلاقیت و خصلت های برتر روانی به اشتباه گرفت.حالت های حالت های معنوی با مقوله‌هایی همچون ذهن باز بلندنظری و سخاوت احساسی که از افرادی با بلوغ روانی دیده می شود هیچ ارتباطی ندارند.
تنها زمانی که آگاهی فرد از مرزهای فکر و احساس فراتر می رود صفات معنوی درون نمود پیدا می کنند این موهبت ها معنوی از راه احساس و قدرت تجزیه و تحلیل ذهن قابل فهم نمی باشند. موهبت های معنوی اغلب ویژگی های متعالی روان انسان به اشتباه گرفته میشوند زیرا برای بیان آنها به ناچار از واژه‌های یکسانی استفاده می شوند در حالی که این دو مقوله کاملا از یکدیگر متفاوت اند.